اصول اعتقادات ۳
بسم الله
انسان با هر درجه از ایمان گاهی وقتها ممکن است دچار وسوسه و شک بشود. شیطان پیوسته مشغول است به گمراه کردن نوع بشر الا عباد الله المخلصین. اما عباد مخلص و خالص خدا چگونه با شک و وسوسه درباره وجود خدا مبارزه میکنند؟
همانطور که قبلا سخن گفتیم، با کسی که اصلا خدا را قبول ندارد یا مسلمان نیست نمیشود با استناد به آیات قرآن کریم سخن گفت. بنابراین در بحث خدا باوری اصلا نمیتوان گفت خداوند در قرآن چنین فرموده یا امیرالمومنین علی علیه السلام چنان. بلکه باید با استدلال عقلی این را ثابت کرد. به بیان دیگر، نقل در بحث خدا باوری حق ورود ندارد و فقط باید برای اثبات وجود خداوند به عقل رجوع کرد.
عقل در بسیاری از موارد پاسخهای جامع و کاملی برای سوالات انسان دارد. بنابراین میتوان گفت عقل خودش یک راهنماست.
اگر بندهای در هر لحظه از عمرش درباره وجود خدا و یا ماهیت او به شک و وسوسه بیافتد عقل او میتواند او را راهنمایی کند. بنابراین در همهی بحثهای اعتقادی از استدلالهای عقلی استفاده میشود. به همین خاطر فرمودهاند یک ساعت تفکر بهتر از هزار سال عبادت است. چون با همان یک ساعت تفکر بنده به خدای خودش متصل میشود حال آنکه ممکن است هزار سال عبادتش را بدون توجه به حضور پروردگار و فقط از روی عادت انجام دهد.
البته در وقت استدلال عقلی باید توجه داشت که عقل سلیم را در تفکر وارد کنند. اگرنه جانبداری از پیش تعیین شده و یا گارد گرفتن نسبت به اموری که بحث میشود، قطعا جز ضلالت و گمراهی تاثیری ندارد. در حقیقت هنگام تفکر باید جانبداری را کناری بگذاریم و با عدالت درباره این امور فکر کنیم.
در مرحلهی بعد از تصدیق، همین عقل است که به انسان یاری میرساند تا در پیاده کردن این تفکرات در زندگی موفق باشد. چون عاقلین برای دفع ضرر احتمالی چاره اندیشی میکنند. بنابراین اگر فردی اعتقادش را نسبت به خداوند با عقل خویش دریافت کند و در درون قلب او این ایمان رسوخ کند او میتواند با بکار گرفتن قوای جسمی خویش، راه درست را برگزیند و به سوی حق حرکتی مستمر داشته باشد.
با توجه به این اصل میتوان گفت، کسی که با تفکر درست خداپرست شود و سپس با همین روش درباره خدای خود تحقیق و تفحص کند؛ به باوری عمیق میرسد که همین باور عمیق، او را در هنگامهی وسوسه و شک یاری میرساند. این بنده با همین باور عمیق، سعی میکند همچنان پیش برود و به درجه اخلاص برسد. بنابراین پایهی دینداری شناخت درست خداوند و باور او با عقل و قلب است.
توصیه به دانش آموختن به کودکان، محکم کردن دین ایشان، تفکر کردن در طول شبانه روز، معرفت پیدا کردن به خداوند و … همگی ریشه در همین مساله دارد.
در مراحل بعدی تفکر کردن درباره ذات باری تعالی و دریافت معنای حقیقی اسماء الهی به فرد کمک میکند تا درجات ایمان را یکی پس از دیگری سپری کند. بنابراین تفکر دربارهی خداوند یک دستور مستمر در دین اسلام است. اما باید از ابتدا این تفکر ساخته و پرداخته شود و درست و اصولی پیش برود تا به نتیجه مطلوب دست یابد.
ادامه دارد…