ایصال الی المطلوب با فضای مجازی
بسم الله
ایصال الی المطلوب ساده اش میشود رسیدن به ذات باری تعالی. اما چطور؟
گاهی وقتها یک کار کوچک باعث رسیدن به مطلوب است و گاهی همان کار کوچک وسیله دور شدن از خدا. تا حالا فکر کردهای به اینکه با استفاده از فضای مجازی به خدا برسی؟
شاید برای شما که این متن را روز عیدی میخوانی این یک طنز به نظر برسد اما توی همین کوثرنت این ممکن است.
اینجا به خاطر خیلی از مسائل جزء پاکترین فضاها در فضای مجازی است.
از یک طرف کاملا ایرانی است. از طرفی سرور آن در همین جا و در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها مستقر است. اینجا را جوانان با غیرت ایرانی ساخته و پرورش دادهاند. برای اینکه یک مجموعه بزرگ از خانمهای طلبه از سرتاسر کشور با هم در اینجا تبادل نظر و اندیشه داشته باشند. اینجا واقعا با باقی جاها فرق میکند.
کوثرنت یک جامعهی هدف گستردهی مذهبی تاثیرگذار اجتماعی دارد. کاش به این نکته توجه ویژهای داشته باشیم و از آن برای رسیدن به خدا استفاده کنیم.
گاهی وقتی میگوییم فلان مطلب را کمتر منتشر بفرمایید یا به مطالبی از فلان موضوع بیشتر بپردازید؛ برخی از دوستان گله میکنند که با همه چیز ما کار دارند. میخواهند همه را یک دست کنند. ? قصد بنده از بیان این نکات فقط هدایت به سمت مطلوب است.
گاهی یک ترفند برای مطالعه بهتر دروس؛ یک روش برای اداره امور منزل؛ یک سیره برای بهتر شدن تبلیغ؛ یک راهکار برای زیبا شدن تدریس و … میتواند روی یک جامعه بزرگتر تاثیر مثبتی بگذارد. اگر این کار با هدف خدایی و اخلاص صورت بگیرد قطعا باعث پیشرفت روحی مخاطبین و خود ماست. چرا از فرصتهایی که در ماه مبارک شعبان مالمعظم به وجود آمده بهترین استفاده را نکنیم؟
به جای انتشار مطالبی که دیگران هزار بار در دیگر فضاها دست به دست کردهاند و حالا از تک و تا افتاده و رسیده یه کوثرنت؛ دست به یک ابتکار جدید بزنید و حرفهای دلتان را با مخاطبین با زبان خودتان بنویسید. با دغدغههای خودتان سعی کنید یک موج اجتماعی راه بیاندازید که خانوادههای طلاب و بعد جامعه هدف تبلیغی آنان را تحت الشعاع قرار بدهد. همه این کارها را فقط برای رضای خدا انجام بدهید. بعد میبینید که وارد شدن در همین کوثرنت هم نیاز به وضو گرفتن دارد چون هدف شما برای نشستن پای این موبایل و کامپیوتر خدایی است. عبادت هم نیاز به وضو گرفتن دارد.
کاش وقت هایی که دارد از دست میرود قدر بدانیم. ثانیه های رفته مثل ابر میمانند. هیچ وقت تکرار نمیشوند.
#به_قلم_خودم
پ.ن: یکی از مطالبی که سالها قبل توی کوثرنت مورد بحث قرار گرفت و بنده به خاطر سوال دوستان پیگیری کردم و پاسخ ش را از مرکز پاسخگویی به شبهات دینی گرفتم همین نکتهای است که در این تصویر میبینید. بعد از اقدام ما برای انتشار این مطلب در همه ی پیام رسانها و اطلاع رسانی آن به دوستان و آشنایان؛ آرام آرام دیدیم که این مطلب به صورت عکس نوشته هم درست شده تا به دیگران منتقل شود. تاثیرگذاری اجتماعی یعنی این. نکته مهم اینکه از خرید این شمایل و استفاده از آن خودداری بفرمایید. برعکس آن چیزی که در ذهن ما متصور است؛ این وسیله یعنی چشم شیطان باعث دریافت شرور و امور شیطانی و تسلط شیطان است.
حاجت روا باشید ان ان شاء الله
صفات الهی
بسم الله
گروهی از هندوها معتقدند خداوند در نشئههای مختلفی ظهور کرده است. به همین مناسبت آنها الاهههای زیبایی و نعمت و فرزند آوری و … دارند. آنها معتقدند هر خدا یک کار بیشتر از دستش برنمیآید که انجام بدهد.
گروهی از اهل سنت هم معتقدند صفات الهی مثل علیم بودن و قادر بودن با خود ذات الهی یکی نیستند ولی همراه با ذات او از قدیم به وجود آمدهاند. آنها بر این اساس به ۹ موجود قدیم معتقدند.
همان طور که پیداست این گروهها در شناخت صفات الهی دچار مشکل شدهاند و چون نتوانستند توجیه درستی دربارهی این مساله پیدا کنند به شرک و چند خدایی رسیدهاند.
طبق اندیشهی شیعه ذات الهی با صفاتش یکی است ولی در اسامی خداوند و صفات او تغایر مفهومی وجود دارد. یعنی همهی این صفات در نهایت به یک موجود اشاره میکنند و او همان ذات اقدس اله است اما در معانی آنها که توجه کنید قطعا معنای هر صفتی با صفت دیگر متفاوت است. انگار شما فضائل اخلاقی شخصی را نام ببرید و در آخر بگویید اینها همه یک نفر است.
همان که عالم است؛ خیلی مهربان است؛ مال و منال چندینی ندارد؛ خورشید و ماه به او احترام میگذارد؛ اژدها هم او را قبولش دارد؛ پدر حسن علیه السلام است؛ فرزند ابوطالب علیه السلام است؛ عمو زادهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است؛ همسر فاطمهی زهرا سلام الله علیهاست… همو که نامش امیرالمومنین علی علیه السلام است.
معنای این سخن حضرت علی علیه السلام که فمن وصف سبحانه فقد قرنه به همین معناست. هر کسی که توصیف کند خداوند را به اشیایی که خارج از ذات اله است برای او قرین در نظر گرفته است؛ درحالی که اگر قرار باشد اوصاف الهی اضافه بر ذات باری تعالی باشد لازم میآید ذات پروردگار از اجزاء تشکیل شده باشد.
موجودی که دارای جزءهای متفاوت باشد اگر یک جزء آن از بین برود خودش هم نابود خواهد شد. بنابراین نمیتوان گفت ذات حضرت اله با صفات او متفاوت است و یا صفات الهی متفرع بر ذات هستند.
#نهجالبلاغه
#خطبه_اول
#خداشناسی
او را نشناخته
فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ
پس هرکس خدای پاک را (به صفات زاید بر ذات یا به صفات ممکنات) وصف کند او را با چیزی مقارن و همراه دانسته
وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ
و هرکس خدا را با چیزی مقارن بشمارد او را دوتا دانسته
وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ
و هر کس او را دوتا بداند او را جزء جزء کرده و برایش اجزایی در نظر گرفته
وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ
و هر کس او را جزء جزء کند خدا را نشناخته است
وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ
و هر کس به سوی او اشاره کند او را محدود پنداشته
وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ
وهر کس او را محدود پندارد به شمارش آورد و او را متعدد دانسته
وَ مَنْ قَالَ فِيمَ؟ فَقَدْ ضَمَّنَهُ
کسی که بگوید خدا در چیست؟ او را در ضمن چیزی نهاده و زمان و مکانی برایش در نظر گرفته
وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ؟ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ
وکسی که بگوید خدا بر روی چیست؟ مکانهای دیگر را از او خالی دانسته
شرح:
گفته بودیم وصف کردن خداوند امکان پذیر نیست. مگر اینکه خدای متعال خودش چیزی از صفات خود برای بندگان بیان نموده باشد. زیرا اگرانسان بخواهد خدا را توصیف کند، از چیزهایی که درباره دیگر مخلوقات دیده و میشناسد برای وصف پروردگار استفاده میکند. حضرت در ادامه میفرمایند اگر کسی خداوند را با این گونه صفات توصیف کند یا صفات الهی را افزون بر ذات پروردگار بشمارد، در حقیقت چیزی را همراه و مقترن با خدای متعال کرده. یعنی معتقد به این شده است که ذات الهی یک چیز است و صفات الهی چیز دیگری. در صورتی که این طور نیست. ذات الهی با صفاتش یکی است. یعنی همان خدا که الله است، رحمن و رحیم هم هست و دیگر صفاتش نیز همین گونه است.
در ادامه حضرت میفرمایند؛ اگر کسی برای خدا همراه یا مقترنی در نظر بگیرد در حقیقت خدا را دو تا دانسته. و اگر بگوید خدا دوتاست او را دارای اجزاء وجزء جزء پنداشته. یعنی اگر بگوییم ذات الهی با اسماء وصات الهی جداگانه است پس دو خدا وجود دارد یا اینکه لا اقل یک خداست با اجزاء گوناگون. و اگر جزء جزء پنداشته بشود در حقیقت خدا نیست. بلکه مخلوق است و به دست کسی ساخته شده که قسمت قسمت است. در اینجا این نکته حائز اهمیت است که ما معتقدیم خداوند یکتا است ودر بیرون از ذات الهی کسی با خدا در خداییاش شریک نیست ودر عین حال خداوند احد است یعنی ذات الهی هم یک دست و بسیط است. جزء جزء و قسمت قسمت نیست. معنای حقیقی خدای احد و واحد همین است.
ادامه سخن راحضرت با این کلمات شروع میکنند که اگر کسی خدای را نشناسد به او اشاره میکند. کسی که به خداوند اشاره کند در حقیقت او را دارای مکان دانسته و محدود کرده است. بنابراین او معتقد به این شده که مکانی هم هست که خدا در آن حضور نداشته باشد. و کسی که خداوند را محدود به مکان و زمان کند میتواند او را بشمارد. یعنی باز هم معتقد شده خدایانی هست که هر کدام در نقاطی مستقر هستند یا در زمانهایی خاص خدایی میکنند.
گروهی از مردم بودند که بر اساس آیات قرآن معتقد بودند خدا دارای عرش است و در همانجا سکنی دارد. (الرحمن علی العرش استوی: خدای رحمن بر بالای عرش ایستاده است). به این گروه مجسمه میگفتند. یعنی کسانی که برای خداوند جسم قائل بودند. در اینجا منظور سخن حضرت این است که نمیتوان برای خداوند مکانی در نظر گرفت. زیرا اگر بگوید خدا در چیست؟ یعنی او را محدود کرده است به یک مکانی و در ضمن یک جایی او را قرار داده است. و اگر بگوید بر روی چیست؟ مکانهای دیگر را از حضور باری تعالی خالی دانسته است. لازم به ذکر است که عناوینی مثل ایستادن بر بالای عرش، که در برخی از آیات قرآن کریم آمده است؛ معنای ظاهری ایستادن ندارد. بلکه استیلای خداوند به همه هستی و زیر سلطه خدا بودن عرش و فرش در نظر بوده است.
مناجات خمس عشر
مناجات پانزدهگانه مولایمان علي بن الحسين عليهما السلام
علامه مجلسى رحمة الله عليه در بحار فرموده كه من يافتم اين مناجات را که رویت شده است از آن حضرت در كتب بعضی از اصحاب رضوان الله عليهم
المناجاة الاولى مناجاة التائبين
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
إِلَهِي أَلْبَسَتْنِي الْخَطَايَا ثَوْبَ مَذَلَّتِي وَ جَلَّلَنِي التَّبَاعُدُ مِنْكَ لِبَاسَ مَسْكَنَتِي وَ أَمَاتَ قَلْبِي عَظِيمُ جِنَايَتِي فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ يَا أَمَلِي وَ بُغْيَتِي وَ يَا سُؤْلِي وَ مُنْيَتِي فَوَعِزَّتِكَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِي سِوَاكَ غَافِراً وَ لَا أَرَى لِكَسْرِي غَيْرَكَ جَابِراً وَ قَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنَابَةِ إِلَيْكَ وَ عَنَوْتُ بِالاسْتِكَانَةِ لَدَيْكَ فَإِنْ طَرَدْتَنِي مِنْ بَابِكَ فَبِمَنْ أَلُوذُ وَ إِنْ رَدَدْتَنِي عَنْ جَنَابِكَ فَبِمَنْ أَعُوذُ فَوَا أَسَفَاهْ مِنْ خَجْلَتِي وَ افْتِضَاحِي وَ وَا لَهْفَاهْ مِنْ سُوءِ عَمَلِي وَ اجْتِرَاحِي أَسْأَلُكَ يَا غَافِرَ الذَّنْبِ الْكَبِيرِ وَ يَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْكَسِيرِ أَنْ تَهَبَ لِي مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ وَ تَسْتُرَ عَلَيَّ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ وَ لَا تُخْلِنِي فِي مَشْهَدِ الْقِيَامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِكَ وَ غَفْرِكَ وَ لَا تُعْرِنِي مِنْ جَمِيلِ صَفْحِكَ وَ سَتْرِكَ إِلَهِي ظَلِّلْ عَلَى ذُنُوبِي غَمَامَ رَحْمَتِكَ وَ أَرْسِلْ عَلَى عُيُوبِي سَحَابَ رَأْفَتِكَ إِلَهِي هَلْ يَرْجِعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلَّا إِلَى مَوْلَاهُ أَمْ هَلْ يُجِيرُهُ مِنْ سَخَطِهِ أَحَدٌ سِوَاهُ إِلَهِي إِنْ كَانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَةً فَإِنِّي وَ عِزَّتِكَ مِنَ النَّادِمِينَ وَ إِنْ كَانَ الِاسْتِغْفَارُ مِنَ الْخَطِيئَةِ حِطَّةً فَإِنِّي لَكَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِينَ لَكَ الْعُتْبَى حَتَّى تَرْضَى إِلَهِي بِقُدْرَتِكَ عَلَيَّ تُبْ عَلَيَّ وَ بِحِلْمِكَ عَنِّي اعْفُ عَنِّي وَ بِعِلْمِكَ بِي ارْفَقْ بِي إِلَهِي أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ الْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ إِلَهِي إِنْ كَانَ قَبُحَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِكَ فَلْيَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِكَ إِلَهِي مَا أَنَا بِأَوَّلِ مَنْ عَصَاكَ فَتُبْتَ عَلَيْهِ وَ تَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِكَ فَجُدْتَ عَلَيْهِ يَا مُجِيبَ الْمُضْطَرِّ يَا كَاشِفَ الضُّرِّ يَا عَظِيمَ الْبِرِّ يَا عَلِيماً بِمَا فِي السِّرِّ يَا جَمِيلَ السِّتْرِ [السَّتْرِ] اسْتَشْفَعْتُ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ إِلَيْكَ وَ تَوَسَّلْتُ بِجَنَابِكَ [بِجِنَانِكَ] وَ تَرَحُّمِكَ لَدَيْكَ فَاسْتَجِبْ دُعَائِي وَ لَا تُخَيِّبْ فِيكَ رَجَائِي وَ تَقَبَّلْ تَوْبَتِي وَ كَفِّرْ خَطِيئَتِي بِمَنِّكَ وَ رَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
دعای توسل
علامه مجلسى رحمة الله عليه فرموده است که بعضى از كتب معتبره نقل كردهاند؛ محمد بن بابويه دعاى توسل را از ائمه علیهم السلام روايت كرده است و گفته كه در هيچ امرى نخواندم مگر آنكه اثر اجابت را بزودى يافتم.
دعای توسل مشهوره را در ادامه میخوانید.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَا أَبَا الْقَاسِمِ يَا رَسُولَ اللَّهِ يَا إِمَامَ الرَّحْمَةِ يَا سَيِّدَنَا وَ مَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ