اصول اعتقادات ۱
بسم الله
هنگامی که از سبک زندگی یک فرد سوال میشود او با توجه به باورها و اعتقادات قلبیاش برای خودش حدودی را مشخص میکند و خود را پایبند و معتقد به آن اصول میداند. در حقیقت در دنیای امروز، سبک زندگی انسانها از روی میزان باور آنها به خدا و سطح ایمانشان ساخته میشود.
به عنوان مثال کسی که به وجود خدا باور ندارد و اصطلاحا بی خدا یا آتئیست هست؛ برای خودش هیچ حد و مرزی در روابط قائل نیست. چون طبق عقیدهی او دین افیون ملتهاست و خدا را انسان به خاطر ترسهای خودش به وجود آورده است. اما آیا واقعا میتوان گفت همه چیز در این دنیا بدون خالق و همینطور به یکباره به وجود آمده باشد؟
همین طور یک یهودی با توجه به باورش از خدا که او را در حد یک انسان تنزل مقام داده؛ به سبک زندگی خاصی معتقد است. یهودیان بر اساس باورهای خود که از یعقوب نبی علیه السلام و حضرت موسی سلام الله علیه برای آنان باقی مانده حدود و مقرراتی را در زندگی شخصی و اجتماعی قبول دارند و به آن پایبندند. از جمله اینکه برخی از غذاها را حرام میدانند و در روزهای خاصی از سال روزه میگیرند و در طول روز پیوسته در حال نماز و راز و نیاز هستند.
بر همین اساس مسیحیان با وجودی که در حقیقت سه خدا را قبول دارند که یکی از آنها پدر دیگری است؛ اما باز هم معتقدند روز واپسین وجود دارد. ایشان همچنین منتظر بازگشت عیسی علیه السلام هستند تا ایشان را از سختیهای زمانه نجات بدهد و به بهشت برین رهنمون باشد
زرتشتیان با اعتقاد به اهورا مزدا شعار سه گانه گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک را سرلوحه زندگی خودشان قرار دادهاند و در تمام مراحل زندگی از این مقرارات پاسداری میکنند.
و در آخر، مسلمانان نیز بر اساس اعتقادشان به خدای یکتا و روز قیامت به اصولی از عقاید ایمان دارند که ایشان را از دیگر ملل جهان متمایز میدارد. مثلا ایشان نماز میخوانند، روزه میگیرند، حج انجام میدهند و حجاب را برای خودشان انتخاب میکنند؛ زیرا بر اساس دین اسلام آنها موظف هستند تا از دستورات خدای یکتا سرپیچی نکنند.
اما در هر حال، قبل از بحث پیرامون سبک زندگی و اصول اعتقادات، باید از نوع اعتقاد افراد درباره ی خدا و روز قیامت سوال شود. زیرا فقط در این صورت است که میتوان دربارهی هر شخص به درستی قضاوت نمود.
معنای واقعی جملهی “لا اکراه فی الدین” در قرآن کریم در واقع همین مساله است. هر کس وظیفه دارد نسبت به اعتقادش به خدا فکر کند و دینی را برای خودش انتخاب کند. زیرا این آیین و روش زندگی ادیان مختلف است که تعیین میکند هر کسی در روز قیامت باید چگونه پاسخگو باشد. روی همین حساب اکراه و زوری برای انتخاب دین نیست. بلکه مهم عمل کردن درست به آن دینی هست که برگزیده است.
همهی انسانها باید روزی به این مساله فکر کنند و به این سوالات پیش خودشان پاسخ بدهند.
اعتقاد من نسبت به خدا چیست؟
خدا در کجای زندگی من قرار دارد؟
دین من باید چه چیزی باشد؟
دستوراتی که در دین من آمده چیست؟ و وظایفم در قبال این اعتقاد چیست؟
فرم در حال بارگذاری ...
اصول اعتقادات ۲
بسم الله
هنگام پاسخ گفتن به سوالات اعتقادی باید به این نکته توجه کرد که شخص سوال کننده به چه چیزهایی معتقد است؟
به عنوان مثال کسی که مسلمان نیست قرآن کریم برای او مرجع و قابل استناد نیست. بنابراین نمیتوان در پاسخ به سوالات او از قرآن کریم بهره برد.
کسی که خداوند را قبول ندارد و خدا ناباور است؛ نمیتوان برای او از سخنان پیامبر استناد نمود. صرف نظر اینکه سخن، سخن کدام پیامبر است؛ کسی که به خدا ایمان ندارد به فرستاده او نیز معتقد نیست. بنابراین سخن هیچ پیامبری برای او سندیت ندارد.
برای یک مسلمان سنی مذهب که اعتقاد به امامت و عصمت ائمه معصومین علیهم صلوات الله اجمعین ندارد؛ استناد کردن به سخنان گهربار امامین صادقین علیهما السلام معنا ندارد.
بنابر این قبل از سخن گفتن درباره هر مسالهای باید این نکته را مشخص نمود.
کسی که در مقابل ما ایستاده چه اعتقادی نسبت به خدای متعال دارد؟ در بررسی اعتقادات شخصی نیز همین مساله صادق است. وقتی انسان آزاده با خود میاندیشد و قصد دارد دربارهی اعتقادات خودش به یک نتیجه درست برسد باید اول برای خودش این مساله را حل کند که او معتقد به چه خدایی است؟ آیا اصلا اعتقاد به وجود خدا دارد؟
در مرتبه بعدی او باید ببیند خدای او چه خصوصیاتی دارد؟ بنابر این این سوالات میتواند متصور باشد.
آیا جهان دارای یک خداست یا چند خدایی وجود دارد؟
آیا خدای من جسم دارد یا نه؟
آیا مکانی برای خدای من متصور است؟ یعنی ممکن است بشود او را در مکانی جست یا جای داد؟
قدرت خدای من چقدر است؟ توانمندی انجام چه کارهایی را دارد؟ و سوالاتی از این دست که پایه تفکرات و سبک زندگی انسانها را ایجاد میکند.
در بررسی پاسخهای احتمالی ممکن است انسان مانند زرتشتیان معتقد باشد دو خدا در جهان وجود دارد. یکی مامور خیر رسانی است و دیگری شر میرساند. ممکن است به وجود سه خدا معتقد باشد؛ همانگونه که مسیحیان معتقد به خدایی اَب و اِبن و روح القدس هستند. یا حتی ممکن است مانند برهماییان (هندوییسم) معتقد به الهههای متفاوت باشد. تا آنجا که ایشان حدودا ۱۲ خدا را میپرستند. اما ممکن هم هست که به خدایی یکتا معتقد باشد.
هنگام پاسخ دادن به این سوال که آیا خدای من جسم دارد یا نه؟ ممکن است به این پاسخها برسد:
۱. خدای من از سنگ و چوب ساخته شده. مانند بوداییان.
۲. خدای من از اجرام آسمانی است.(خورشید و ماه و ستارگان)
۳. خدای من یک انسان بوده است.( مثل اعتقاد یهودیان)
۴. موجودات فرازمینی خدای منند.(شیطان پرستان)
۵ من خدایی را میپرستم که جزء جزء نیست. بنابراین جسم ندارد. بزرگتر از آن است که دیده شود، بنابراین انسان نیست. همیشگی است و از بین نمیرود، بنابراین از اجرام آسمانی نیست. او خالق من است نه من خالق او؛ بنابراین از سنگ و چوب نیست.
حالا باید پرسید که خدایی که میپرستیم در کجاست؟ آیا مکانی برای او متصور است؟ ممکن است نفس انسان پاسخ این سوال را اینگونه بدهد.
۱. خدای من چون از سنگ و چوب است بالتبع برای نگهداری از آن به صومعه و معبد احتیاج دارم. باید از آسیب دیدن خدای خودم مراقبت کنم.
۲. خدای من چون انسان است، خانه لازم دارد. باید برای او وسایل راحتی فراهم کنم.
۳. خدای من از اجرام آسمانی است. در آسمان باید به دنبالش بگردم.
۴. خدای من چون بزرگ است محدود شدنی نیست. چون محدود بودن یک نقص است و خدای محدود ممکن است در جایی حضور داشته باشد و در جایی حاضر نباشد. بنابراین ممکن است جایی باشد که من بدون او سپری کنم. اما این طور نیست. پس خدای من مکان ندارد. محدود به هیچ جایگاهی نیست اما در همه جا حضور دارد.
خدای من که تا حالا برای خودم توصیفش کردهام چه تواناییهایی دارد؟
آیا چون یک جا ساکن است و من خودم او را ساختهام قادر نیست حتی شر را از خودش دفع کند؟ یا چون دور از دسترس است، نمیتوانم از او خواهش داشته باشم؟ یا چون خالق همهی توانمندیهاست پس خودش از همه تواناتر است؟
پاسخ شخص به هر کدام از سوالات باعث ایجاد تفکری جدید در فرد میشود و همین تفکرات او پایهی زندگی دنیایی او را میسازد.
ادامه دارد…
فرم در حال بارگذاری ...
بهاییت و وهابیت
سوال:
درباره فرقههای بهاییت و وهابیت یک مقدار صحبت کنید.
در دین اسلام متاسفانه فرقههای مختلفی بعد از شهادت حضرت رسول صلوات الله علیه و آله و سلم تا امروز ایجاد شد. برخی از این فرقهها از دل تفکر اهل سنت بیرون آمده و برخی از دل تفکر شیعه. اما خیلی از این فرقهها در همان زمانه خودشان نابود شدهاند.
این دو فرقه هم دقیقا همین طور هستند.
فرقه بهاییت که موسس آن حسینعلی نوری شاگرد علی محمد باب بود از بین تفکر شیعه سر بیرون آورد و وهابیت به دست عبد الوهاب از بین تفکر اهل سنت.
درباره موسس بهاییت و اقدامات بهاییان در جهان بیشتر بدانید
یعنی دقیقا میشود گفت پایه تفکر بهاییها همان تفکرات شیعه هست که بعدها به کل منحرف شده. بنابراین بهایی را خیلی سخت میشود از شیعیان دوازده امامی تشخیص داد. آنها حتی برای نفوذ در بین شیعه به مداحی و روضه خوانی در مجالس ائمه هم دست میزنند.
یکی از نشانههای بهاییها این هست که پیامبر خاتم را آخرین پیامبر نمیدانند و دین اسلام را به عنوان کاملترین دین قبول ندارند و خوب خیلی ناشیانه این مباحث را در بین صحبتهای خودشون ممکن هست بروز بدهند.
احکامی که بهاییها قبول دارند با فقه شیعه کاملا مخالف هست اما آنها در بین مردم تظاهر به دینداری میکنند تا به شیعیان نزدیک بشوند و بتوانند آنها را گمراه کنند. زنان خیابان انقلاب که همگی سر برهنه کردند و بر ضد حجاب شعار دادند همگی از بهاییها بودند.
درباره فساد بهاییت و ایجاد گمراهی در بین مسلمانان اینجا را بخوانید
خطر بهاییت برای دین اسلام از همه فرقهها بیشتر هست. چون تشخیص دادن اونها برای مردم عادی غیر ممکن هست متاسفانه و اونها توانستهاند در همه جا رسوخ کنند.
درباره وهابیت و خواستگاه آن بیشتر بدانید
اما وهابیت از دل تفکر اهل سنت بیرون آمده. آنها در فقه پیرو احمد بن حنبل از امامان اهل سنت هستند و تفکرات سلفی دارند. یعنی معتقدند اگر شیعیان را بکشید خونشان حلال هست و اجر دارد.
وهابیها همچنین با دیگر ادیان هم تقریبا میانه خوبی ندارند. همین داعش زائیده تفکر سلفی وهابیهای عربستان هست.
آنها به استناد یک حدیث جعلی معتقدند حضرت رسول صلوات الله علیه و آله وسلم دستور فرمودند اگر هر کسی ۱۲ شیعه را بکشد با حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در بهشت هم رتبه خواهد بود.
درباره تفکرات وهابیون بیشتر بدانید
متاسفانه تفکر وهابی هم در کشور ما در حال گسترش هست و بخشی از اهل سنت ما رو متاسفانه توانستهاند با خودشون همراه کنند. یک بخشی از اهل سنت استان سیستان و بلوچستان و گلستان و بخشی از خوزستان نشانههایی از تفکر وهابی رو در چند سال گذشته نشان دادهاند. چون اهل سنت ما کشور عربستان را ام القرای ممالک اسلامی میدانند.
درباره حاشیه شهر مشهد و نفوذ وهابیت در آن منطقه بیشتر بدانید.
بهاییها بهاء الله یعنی رهبر خودشان رو خدا میدانند.
یعنی حسینعلی نوری ابتدا عنوان کرد من باب و درِ رسیدن به امام زمان علیه السلام هستم. بعد ادعا کرد خود امام علیه السلام هست بعد ادعای خودش را تا پیامبری بالا برد و در انتها خودش را خدا خواند. اما الان بهاییان دنیا را یک نفر سرپرستی نمیکند بلکه یک شورا هستند که امورات بهاییان دنیا را رسیدگی میکنند.
مقر بهاییان دنیا بیت العدل نام دارد و در اسرائیل هست و همانجا قبله آنها هم محسوب میشود.
بهاییان ازدواج با محارم را حرام نمیدانند و داشتن حجاب را لازم نمیبینند بر خلاف مسلمانان دیگر و علی الخصوص شیعیان.
مناظرهای درباره ازدواج با محارم در بهاییت
از جمله تفکرات بهاییها این هست که دین اسلام چون جامع و کامل نبود و نمیتوانست نیازهای روز دنیا رو برطرف کنه به همین خاطر بابیت و بهاییت ایجاد شد. در صورتی که شیعه معتقد هست دستورات دین اسلام کامل و جامع هست و هیچ بن بستی در دین اسلام وجود ندارد.
اعتقادات بهاییان را در این صفحه بخوانید
ما معتقد به این هستیم که آخرین دین و آخرین پیامبر همین دین اسلام و پیامبر خاتم هست و اولیاءالهی بعد از پیامبر اکرم صلوات الله علیه، در جایگاه امامت سرپرستی امت رو بر عهده دارند و به ایشان وحی نمیشود.
درباره تفکرات وهابیت بیشتر بدانید.
اما مهم ترین نکته در تفکر وهابیها توسل هست.
آنها معتقدند متوسل شدن به کسی که از دنیا رفته درست نیست و اساسا توسل کردن یک نوع شرک به خدا محسوب میشود. آنها به همین خاطر شیعیان را کافر قلمداد میکنند و ریختن خون شیعه و هر کافر دیگر را مباح می دانند.
از جمله دلایل آنها برای تخریب قبور ائمه علیهم السلام هم همین بود که آنها معتقدند این امامان از دنیا رفتهاند و گنبد و بارگاه درست کردن برای ایشان موجب کفر هست. چون مردم به تجلیل آنها میپردازند و به آنها متوسل میشوند.
فهرستی از جناجات هولناک وهابیون عربستان
از بین بردن قبور افراد محترم در بین شیعیان یکی از راهبردهای اصلی وهابیت در سالهای گذشته بوده تا آنجا که صریحا اعلام کردند قصد تخریب قبر حضرت زینب سلام الله علیها و امیرالمومنین علی علیه السلام رو دارند تا بتوانند بدنهای مطهر ایشان رو از خاک بیرون بیاورند.
هتک حرمت به حجر بن عدی از صحابه حضرت رسول هم در همین راستا بود و هنوز پیکر مطهر این شهید والا مقام از دست داعش پیدا نشده متاسفانه. و سرنوشت این صحابه پیامبر مشخص نیست.
فرم در حال بارگذاری ...
راهیان نجف
نهج البلاغه میراث ماندگار امیرالمومنین علی علیه السلام و گنجینهی سخنان انسان سازی است که بشریت را به سوی سعادت ابدی رهنمون میسازد.
بیایید همراه با مولا و سرورمان علیابن ابیطالب علیه السلام راهی را بگشاییم تا به خدا برسیم.
بیایید دینداری را از امیر بیان حضرت مرتضی علیه السلام بیاموزیم. بیایید مثل مولایمان بندگی کنیم. مثل سلمان، مثل کمیل، مثل عمار، مثل میثم تمار. اگر اینها یاران امیرالمومنین علیه السلام هستند و توانستند راه عبودیت را از مولای متقیان بیاموزند، ما هم میتوانیم.
فقط کافی است پای درس استاد سخنوری و تقوا زانو بزنیم و از کلام شیرینش سیراب شویم.
شما هم با ما راهی نجف اشرف شوید.
فرم در حال بارگذاری ...